تیم بارسلونا
(به اسپانیایی: Fútbol Club Barcelona) که بیشتر بارسلونا یا به صورت مخفف بارسا شناخته میشود، یک باشگاه فوتبال حرفهای اسپانیایی است که در شهر بارسلون در منطقهٔ کاتالونیای اسپانیا قرار دارد.
بارسلونا باشگاهی ورزشی-اجتماعی با هزاران عضو بوده که تیم فوتبال بارسلونا بخشی از آن میباشد. تیم این باشگاه در لا لیگا بازی میکند و جزو سه تیمی است که هرگز به دسته پایینتر سقوط نکردهاست. شهرت تاریخی تیم این باشگاه بهدلیل شیوه حملهای ماهرانه و جذابش بوده که تأکیدش را بر بازی باز قرار میدهد.
برخلاف بسیاری از تیمهای جهان این باشگاه توسط هوادارانش اداره میشود. باشگاه بارسلونا با درآمد ۳۶۶ میلیون یورو در سال، دومین باشگاه ثروتمند جهان است. این باشگاه رقابت دیرینهای با رئال مادرید دارد و به مسابقهای که بین این دو تیم برگزار میشود اصطلاحاً ال کلاسیکو گفته میشود. نوکمپ با گنجایش ۹۹٫۳۵۴ تماشاگر، ورزشگاه خانگی بارسلونا و بزرگترین استادیوم اروپا است. حدود ۲۵٬۷٪ مردم اسپانیا طرفدار بارسلونا هستند.
افتخارات بارسلونا در اروپا شامل ۵ قهرمانی در لیگ قهرمانان، ۵ قهرمانی در سوپرجام اروپا، ۴ قهرمانی در جام در جام اروپا و ۲ قهرمانی در جام لاتین میشود. در سال ۲۰۰۹، بارسلونا به عنوان اولین باشگاه اسپانیایی موفق شد سهگانه لا لیگا، کوپا دل ری و لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد. همچنین تنها تیمیست که توانسته ششگانه جامها را فتح کند. بارسلونا را میتوان یکی از موفقترین تیمهای حاضر در اروپا دانست.
همانگونه که از شعار باشگاه «فراتر از یک باشگاه» بر میآید این باشگاه تنها به فوتبال محدود نبوده و برخلاف باشگاههای ورزشی شمال آمریکا به ورزشهای دیگر و حتی به ایفای نقشی فرهنگی نیز میپردازد. باشگاه فوتبال بارسلونا علاوه بر فوتبال شامل ۱۴ رشته ورزشی دیگر است که چهار رشته آن شامل بسکتبال، فوتسال، هندبال و اسکیت هاکی جزو تیمهای حرفهای به حساب میآیند. باشگاه فوتبال بارسلونا نقشی تاریخی به عنوان یک نماد ملیگرایی کاتالانها بازی کردهاست. بهعنوان مثال در زمان دیکتاتوری فاشیستی ژنرال ریورا که به مقابله با ملیگرایی کاتالانها پرداخته بود، ممنوعیتی ششماهه بر این باشگاه تحمیل شده و سپس عنوان باشگاه تغییر داده شد. علیرغم اینها باشگاه بارسلونا به عنوان نمادی از هویت منطقهای و مطالبه ارزشهای دموکراتیک کاتالانها درآمد. باشگاه، نام اولیهاش را تنها پس از مرگ ژنرال فرانکو در سال ۱۹۷۵ بهدستآورد.
تاسیس
این خاستگاه ها به هویت بین فرهنگی ، تمرکز چند ورزشی و بیعت عمیق و ریشه دار آن با بارسلونا و کاتالونیا به باشگاه اعطا کرده اند. پایه و اساس باشگاه زمانی بود که مردم به ورزش در کاتالونیا علاقه مند می شدند. این بستر اجتماعی و فرهنگ اصیل کاتالونیا منجر به ایجاد الگوی جدیدی از اوقات فراغت مدرن شد. گمپر ، موسس باشگاه ، الهام بخش و نیروی محرکه ۲۵ سال اول این باشگاه بود. تعهد او به باشگاه بارسلونا فراتر از نقش وی به عنوان بازیکن ، فراتر از نقش یک کارگردان و رئیس جمهور رفت.
باشگاه فوتبال بارسلونا با ۲۶ عنوان قهرمانی در لا لیگا، ۳۰ قهرمانی در کوپا دل ری، ۱۳ قهرمانی در سوپرجام اسپانیا و ۲ قهرمانی در کوپا دی لالیگا، بعد از رئال مادرید پرافتخارترین تیم اسپانیا است.
هواداران
نام مستعار طرفداران بارسلونا کولز است. گفته میشود ۲۵٪ از جمعیت اسپانیا طرفدار بارسلونا هستند و بعد از رئال مادرید که ۳۲٪ از اسپانیاییها هوادار آن هستند، بارسا در جایگاه دوم قرار میگیرد. جایگاه سوم نیز به تیم والنسیا با ۵٪ حامی تعلق دارد.در اروپا بارسا اولین تیم محبوب این قارهاست. تعداد اعضای باشگاه از فصل ۲۰۰۳–۰۴ از ۱۰۰٬۰۰۰ نفر به ۱۷۰٬۰۰۰ نفر تا سپتامبر ۲۰۰۹ افزایش قابل توجهی داشتهاست.
ورزشگاه
اولین زمین بارسلونا، ورزشگاه اینداستریا با ظرفیت ۱۰٬۰۰۰ نفر بود. مسئولین باشگاه در آن زمان امکانات این ورزشگاه را برای یک باشگاه در حال رشد کافی نمیدانستند. در ۱۹۲۲ جمعیت هواداران به ۲۰٬۰۰۰ نفر رسید و با کمک مالی آنها، باشگاه توانست ورزشگاه بزرگتری به نام لس کورتس بسازد که ظرفیت اولیه آن ۲۰٬۰۰۰ نفر بود. بعد از جنگ داخلی اسپانیا، باشگاه شروع به جذب تماشاچی و اعضای بیشتر برای حضور در مسابقات کرد. افزوده شدن به تعداد طرفداران، اسباب گسترش ورزشگاه را فراهم کرد، گسترش ورزشگاه در چندین پروژه شامل: گسترش جایگاه تماشاچیان در ۱۹۴۴، گسترش بخش جنوبی ورزشگاه در ۱۹۴۶ و گسترش بخش شمالی در ۱۹۵۰ صورت گرفت، در نهایت ظرفیت ورزشگاه پس از پایان توسعه آن به ۶۰٬۰۰۰ نفر رسید.
پس از تکمیل ورزشگاه لس کورتس دیگر امکان گسترش دادن آن وجود نداشت. با کسب قهرمانی در سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ در مسابقات لالیگا و پیوستن کوبالا در ژوئن ۱۹۵۰ به بارسا، که بعدها مجموعاً ۱۹۶ گل در ۲۵۶ بازی به ثمر رساند، هواداران و تماشاچیان تیم بیشتر شدند.از این رو باشگاه مجدداً برای تهیه یک ورزشگاه جدید دست به کار شد. در ۲۸ مارس ۱۹۵۴ ساخت ورزشگاه در مقابل ۶۰٬۰۰۰ هزار تن از طرفداران باشگاه آغاز شد. اولین سنگ ورزشگاه نیوکمپ زیر نظر فرماندار فلیپه آکدو کلوگنا و با دعای خیر اسقف اعظم بارسلونا گرگوریو مودریگو در جای خود قرار گرفت. در ۲۴ سپتامبر ۱۹۵۷ پس از سه سال ساخت ورزشگاه به پایان رسید و ۲۸۸ میلیون پستا هزینه ساخت آن شد.
در سال ۱۹۸۰ جهت بازسازی ورزشگاه مطابق استانداردهای یوفا، باشگاه برای تأمین هزینههای بازسازی در قبال نوشتن نام هواداران بر روی آجرهای مورد استفاده، هزینهای از آنها دریافت میکرد. این طرح مورد استقبال طرفداران و حتی مردم قرار گرفت اگرچه بعدها زمانیکه یکی از رسانههای مادرید گزارشی از آجری با نام هک شده سانتیاگو برنابئو یسته، یکی از مدیران با سابقه و حامیان فرانکو تهیه کرد، جنجال بسیاری ایجاد شد.ظرفیت ورزشگاه در حال حاضر ۹۹٫۳۵۴ نفر است که بزرگترین ورزشگاه اروپا نیز میباشد. این ورزشگاه همچنین در بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۹۲، میزبان برخی از مسابقات نیز بودهاست.
رکوردها
بیشترین بازی
ژاوی در حال حاضر با مجموع ۷۶۷ بازی برای بارسلونا و ۵۰۵ بازی در لالیگا رکوردار همراهی باتیم است. در جایگاه دوم آندرس اینیستا با ۶۷۴ بازی در تمام رقابتها و ۴۴۲ بازی در لیگ، قرار دارد.
لیونل مسی، برترین گلزن تاریخ باشگاه بارسلونا
برترین گلزن باشگاه فوتبال بارسلونا تاکنون در تمام رقابتها (حتی بازیهای دوستانه)، لیونل مسی با ۵۹۴ گل است. مسی این عنوان را از پائولینو آلکانترا (۳۶۹ گل) که به مدت ۸۷ سال رکورددار بود گرفت. او همچنین برترین گلزن بارسلونا در رقابتهای اروپایی با ۱۰۶ گل، مسابقات بینالمللی با ۱۱۱ گل و برترین گلزن تاریخ لالیگا با به ثمر رساندن ۳۸۷ گل میباشد. در کنار مسی، چهار بازیکن دیگر نیز قرار دارند که توانستهاند بیش از صد گل برای بارسلونا بزنند: سزار (۱۹۰)، لاسلو کوبالا (۱۳۱)، لوییس سوارز (۱۱۲) و ساموئل اتوئو (۱۰۸). در رقابتهای کوپا دل ری، جوزپ سامیتیر با زدن ۶۵ گل رکورد دار است.
بیشترین گل زده
لاسلو کوبالا رکورددار بیشترین گل زده در یک بازی میباشد که با زدن هفت گل به اسپورتینگ گیخون در سال ۱۹۵۲ این رکورد را به دست آورد. در رقابتهای لیگ قهرمانان، مسی با به ثمر رساندن پنج گل در یک بازی مقابل بایر لورکوزن در سال ۲۰۱۲ رکورد دار است.الوجیو مارتینز بهترین گلزن بارسلونا مقابل یک باشگاه در یک دوره لیگ شد وقتی که در سال ۱۹۵۷ به تیم اتلتیکو مادرید هفت گل زد.
کسب جایزه زامورا
دروازهبانهای بارسلونا در کسب جایزه زامورا رکورد دار هستند (۲۰) که آنتونی رامالتس و ویکتور والدز هر کدام پنج بار این جایزه را بردهاند. والدز با میانگین دریافت ۰٫۸۳۲ گل در هر بازی در لالیگا رکورد دار است همچنین او با ۸۹۶ دقیقه بسته نگه داشتن دروازه اش توانست رکورد دیگری را نیز در لالیگا به ثبت برساند.کلادیو براوو هم ۷۵۴ دقیقه بدون شکست را در لالیگا تجربه کرد که از این حیث رکورد دار است. در ۲ فوریه ۲۰۰۹ بارسا به مجموع ۵۰۰۰ گل زده در لا لیگا رسید. گل ۵۰۰۰ام بارسا را مسی در بازی مقابل ریسینگ سانتاندر که بانتیجه ۲–۱ به نفع بارسلونا تمام شد، به ثمر رساند.در ۱۸ دسامبر ۲۰۰۹ بارسا با شکست ۲–۱ استیودیانتس ششمین عنوان قهرمانی خود را در یک سال به دست آورد و تنها تیمیست که ششگانه جامها را در تاریخ فوتبال فتح کردهاست.همچنین بارسلونا با فتح۲۹ کوپا دی ری ۱۲ سوپرجام اسپانیا از این حیث نیز رکورد دار است.
بیشترین تماشاگر در یک بازی
در ۳ مارس ۱۹۸۶ در بازی یک چهارم نهایی جام اروپا، بارسا به میزبانی یوونتوس رفت که در آن بازی ۱۲۰٬۰۰۰ نفر به تماشای بازی پرداختند و رکورد بیشترین حضور حامیان بارسا رقم خورد. با توجه به نوسازی ورزشگاه در ۱۹۹۰ و قانون منع امکان تماشای بازی به صورت ایستاده احتمالاً این رکورد هرگز نمیشکند، زیرا ظرفیت ورزشگاه ۹۹٬۳۵۴ نفر است.
افتخارات
:: برچسبها:
باشگاه فوتبال بارسلونا ,
تیم فوتبال ,
لالیگا ,
بوندس لیگا ,
آلمان ,
اسپانیا ,
فرانسه ,
ایتالیا ,
یوونتوس ,
رئال مادرید ,
بارسلونا ,
پاری سن ژرمن ,
:: بازدید از این مطلب : 350
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
همراه متون انگیزشی
بزغاله ای روی پشت بام بود و به شیری که از پایین عبور می کرد توهین میکرد و ناسزا می گفت…
شیر گفت: این تو نیستی که به من ناسزا
می گوید،
بلکه این جایگاه توست که به من ناسزا می گوید..!
مبادا بوسیله جایگاهت به دیگران توهین کنی،
که تکیه گاهت با گذر زمان سست شده و فرو میپاشد، آنگاه تو میمانی و آنهایی که تحقیرشان کردی..!!
پس در اوج قدرت مرد باش ….
میگویند شیری درجنگل مریض بود. روباهی نزد او رفت و به او گفت: شفای سلطان در این است که یک گورخر شکار کنی و من با روده گور خر شما را مداوا میکنم. شیر گورخری را شکار کرد و شکم آن را پاره کرد. روباه مکار با روده گور خر، شیر را محکم بست. خورشید که بالا آمد، در اثر گرما روده خشک میشد و به شیر فشار میآمد و نعره میکشید. موشی نزد شیر رفت و گفت: من میتوانم ترا نجات دهم.
او شروع به خوردن روده کرد. شیر آزاد شد، ولی از آن جنگل فرار کرد.
اهالی جنگل علت را پرسیدند.
شیر گفت:
در جایی که روباه ببندد و موش باز کند، جای ماندن نیست!!!
حقیقت مانند شیر است ، لازم نیست که از آن دفاع کنی ، آزادش بگذارید آنگاه خودش از خودش دفاع خواهد کرد…!
“نلسون ماندلا”
وقتی یک شیر میخواد طعمهای رو شکار کنه، آنچنان روش متمرکز میشه که هیییچ چیز دیگهای رو نه میبینه و نه میشنوه. اون فقط به هدفش فکر میکنه…
قدرت شیر توی عضلاتش نیست
توی وجودش هست
وقتی میخواد چیزی رو بدست بیاره
با تمام وجود بلند میشه
با تمام وجود دنبالش میکنه
و با تمام وجود بدستش میاره
رویاتو بدست بیار!!!
بیشترین سرعت آهو هنگام دویدن نود کیلومتر بر ساعت است.
بیشترین سرعت شیر هنگام دویدن پنجاه کیلومتر بر ساعت است.
چرا آهو شکار شیر میشه؟
چون تو مسیر فرار می ترسه و همش به عقب نگاه میکنه.
محکم و با اطمینان به مسیرتون ادامه بدین و به عقب نگاه نکنید.
با سوادان بیشتر در معرض لگد خر هستند….!
گویند در گذشته دور، در جنگلی شیر حاکم جنگل بود و مشاور ارشدش روباه بود خر هم نماینده حیوانات در دستگاه حاکم بود.
با وجود ظلم سلطان و تایید خر و حیله روباه، همه حیوانات، جنگل را رها کرده و فراری شدند، تا جایی که حاکم و نماینده و مشاورش هم تصمیم به رفتن گرفتند…
در مسیر گاهگاهی خر، گریزی میزد و علفی می خورد…
روباه که زیاد گرسنه بود به شیر گفت:
اگر فکری نکنیم تو و من از گرسنگی می میریم و فقط خر زنده می ماند، زیرا او گیاه خوار است…
شیر گفت:چه فکری داری….؟
روباه گفت:خر را صدا بزن و بگو ما برای ادامه مسیر، نیاز به به رهبر داریم و باید از روی شجره نامه در بین خود یکی را انتخاب کنیم و از دستوراتش پیروی کنیم. قطعا تو انتخاب می شوی و بعد دستور بده تا خر را بکشیم و بخوریم….
شیر قبول کرد و خر را صدا زد و جلسه تشکیل دادند…
ابتدا شیر شجره نامه اش را خواند و فرمود:
جد اندر جد من، حاکم و سلطان بوده اند…!
و بعد روباه ضمن تایید گفته شیر گفت:
من هم جد اندر جدم خدمتکار سلطان بوده اند….!
خر تا اندازه ای موضوع را فهمیده بود و دانست نقشه شومی در سر دارند’ گفت:
من سواد ندارم، شجره نامه ام زیر سمم نوشته شده، کدامتان با سواد هستین آن را بخوانید…؟
شیر فورا گفت:من باسوادم، و رفت عقب خر، تا زیر سمش را بخواند…!
خر فورا جفتکی محکم به دهان شیر زد و گردنش را شکست…!
روباه که ماجرا را دید، رو به عقب پا به فرار گذاشت..
خر او را صدا زد و گفت:
بیا حالا که شیر کشته شده، بقیه راه را باهم برویم..
روباه گفت:نه من کار دارم…
خر گفت:چه کاری؟
روباه گفت:می خواهم برگردم و قبر پدرم را پیدا کنم و هفت بار دورش بگردم و زیارتش کنم، که مرا نفرستاد مدرسه تا با سواد شوم… وگر نه الان بجای شیر، گردن من شکسته بود…!!!!!
شیری گرسنه از میان تپههای کوهستان بیرون پرید و گاوی را از پای درآورد. سپس در حالی که شکمی از غذا در می آورد، هر ازگاهی یکبار سرش را بالا می گرفت و مستانه نعره می کشید. صیادی که در آن حوالی در جستجوی شکار بود صدای نعره های مستانه شیر را شنید و پس از ردیابی با گلوله ای آن را از پای درآورد.
هنگامی که مست پیروزی هستیم بهتر است دهانمان را بسته نگه داریم.
غرور، منجلاب موفقیت است.
موفقیت برای اشخاص کم ظرفیت مقدمه گستاخی است!
جرات و شهامت این نیست که روبروی شیر بایستیم بلکه این است که بفهمیم چطور میتوان از شر او جان سالم بدر برد…
سربازان از پیروزی در جنگ ناامید بودند.
فرمانده به آنها گفت:
سکه را بالا می اندازم، اگر شیر شد پیروز می شویم و اگر خط شود شکست می خوریم.
سکه شیر آمد و شادی سربازان به هوا برخاست!
آنها به جنگ رفتند و بر دشمن پیروز شدند.
فردای آن روز فرمانده سکه را به آنها نشان داد، هر دو طرف سکه شیر بود!
*امید* در زندگی معجزه می کند…
لشگر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می شود، می تواند لشگر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می شود، شکست دهد.
سگی نزد شیر آمد و گفت با من کشتی بگیر
شیر سر باز زد .
سگ گفت : نزد تمام سگان خواهم گفت .
شیر از مقابله با من می هراسد
شیر گفت :
سرزنش سگان را خوشتر دارم از اینکه شیران مرا شماتت کنند
که با سگی کشتی گرفته ام !!!
خنده باید زد به ریش روزگار
ورنه دیر یا زود پیرت می کند
سنگ اگر باشی خمیرت می کند
شیر اگر باشی پنیرت می کند
باغ اگر باشی کویرت می کند
شاه اگر باشی حقیرت می کند
ثروت ار داری فقیرت می کند
گاز را بگرفته زیرت می کند
عاقبت از عمر سیرت می کند
گر زدی قهقه به ریش روزگار
ریش را چرخانده شیرت می کند
دل به تو داده دلیرت می کند
خویشتن فرش مسیرت می کند
عشق را نور ضمیرت می کند
خاک اگر باشی حریرت می کند
کورش ار باشی کبیرت می کند
رستم ار باشی امیرت می کند
آشپز باشی وزیرت می کند
پس بخندید و بخندانید هم
خنده دنیا را اسیرت می کند
در مسابقه شیر با آهو، بسیاری از آهو ها برنده می شوند چون شیر برای غذا می دود ولی آهو برای زندگی.
پس”هدف مهمتر از نیاز است”
بدترین اتفاقی که برای یک شیر میتواند بیافتد این است که فراموش کند که یک شیر است…
در جستجوی خوشبختی بودن، و بدست آوردن و درک آن، یکی از اهداف هر انسانی در زندگی است. اما بدون تغییر و تحول شخصی، هیچ چیزی در زندگی متحول نخواهد شد و تغییری نخواهد یافت.
بنابراین، برای تحول در زندگی، ابتدا تو باید متحول شوی!
تا زمانی که دنیای درونتان تغییر نکند دنیای بیرون شما تغییر نخواهد کرد
پس بهترین کار اینه که دریابید خود را و از نو با خود ملاقات کنید و شخصیتتون رو از نو در جهان هستی تعریف کنید.
قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر
زندون تن و رها کن ای پرنده پر بگیر
ترس، همه چیز را از بین می برد.
ترس، تمام موفقیت های آینده ات را متوقف می سازد.
ترس، تمام عظمت روحت را تصاحب می کند و نمی گذارد که با تمام وسعت روحت، با زندگی برخورد داشته باشی.
باید در زندگی ات، یک حادثه ی عظیم رخ دهد. حادثه ای که بسیار ضروری است. و این حادثه چیزی نیست جز اینکه به جای ترس، عشق و یقین و ایمان را جایگزین کنی. آنگاه، تمام خواسته هایت به اذن خدا برآورده خواهد شد.
من میتونم و انجامش میدم تمام نقطه
.
تجربه های زندگی مرا به سوی موفقیت های بزرگ هدایت می کند…
امروز فقط می خواهم از خداوند
برای هدیه ی زندگانی سپاسگزاری کنم .
هیچ گله و شکایتی از روزگار نمی کنم ،
بابت موهبت هایی که خداوند به من داده شکرگزارم.
نقطهی شروع هر موفقیتی،
خواستن است.
وقتی به چیزی فکر میکنید در واقع برایش کارت دعوت میفرستید.
هر انسان در ضمیرش آیینه ای است که تصویر خودش را در آن می بیند .
عزت نفس ، یک احساس است. احساسی که انسان از خود دارد و بدان که اولین ایستگاه موفقیت شما است.
عزت نفس بدین معنی است که انسان چقدر برای خود ارزش و احترام قائل است.
به خود چگونه می اندیشی ؟
چه احساسی از خود داری ؟
چقدر احساس عظمت و بزرگی در وجود خود میکنی؟
عزت نفس دقیقا حاصل خودشناسی است.
افراد موفق هر روز زمانی را به آرامش ذهن خود از طریق مراقبه یا دعا اختصاص میدهند،
این حس آرامش و سکوت، تصویری بزرگتر از زندگی را در مقابل دیدگانمان قرار میدهد.
منتظر نباش به اهدافت برسی و بعد به خودت افتخار کنی.
بلکه به هر قدمی که به سمت اهدافت برمیداری افتخار کن…
بهتره یک روز مثل یک شیر زندگی کنی تا یک عمر مثل یک گوسفند !!!
بیشتر مردم به ترس ها و حماقت هایشان زنجیر شده اند و جرئت ندارند بی طرفانه قضاوت کنند که مشکل زندگی شان چیست. آنها همین طور زندگی شان را بی هیچ رضایتی ادامه می دهند بدون آنکه تلاش کنند تا بفهمند سرچشمه نارضایتی شان کجاست یا بخواهند تغییری در زندگی شان ایجاد کنند. سرآخر هم می میرند…!
وقتی نمیبخشید
وقتی به کاری که دوست ندارید ادامه میدهید
وقتی وقتتان را تلف میکنید
وقتی از خودتان مراقبت نمیکنید
وقتی از همه چیز شکایت میکنید
وقتی با پشیمانی و افسوس زندگی میکنید
وقتی شریک نادرستی برای زندگیتان انتخاب می کنید
وقتی خودتان را با دیگران مقایسه میکنید
وقتی فکر میکنید پول برایتان خوشبختی میآورد
وقتی شکرگزار و قدرشناس نیستید
وقتی در روابط اشتباه میمانید
وقتی بدبین و منفیگرا هستید
وقتی با یک دروغ زندگی میکنید
وقتی درمورد همه چیز نگرانید
قدم به قدم به نابودی روح و روان خودتان نزدیک تر می شوید!
امروز باورهایم را به اذن خداوند میسازم:
باور میکنم که خالق زندگی خویش هستم.
باور میکنم که خدایی بزرگ دارم.
باور میکنم که اندیشه هایم زیباست.
باور میکنم که سالم و شاداب هستم.
باور میکنم که خوبی ها در زندگیم جاریست.
باور میکنم که در تمام اتفاقات زندگیم خیری نهفته است.
باور میکنم که دنیا پر است از فراوانی.
باور میکنم که لایق نعمتهای بیشتری هستم.
باور میکنم که زندگی بسیار زیباست.
باور میکنم که باورهایم زندگیم را میسازد.
شیر (نام علمی: Panthera leo) پستانداری گوشتخوار از سردهٔ پلنگمانندهای خانوادهٔ گربهایان است. با بدنی بزرگ که وزنش در میان نرها گاه به ۲۵۰ کیلوگرم میرسد؛ این جانور نیرومند دومین عضو بزرگجثهٔ سردهٔ خود پس از ببر است. شیر به خاطر بدن بزرگ و هیبت و چالاکیش در هنگام شکار لقب «سلطان جنگل» را به خود گرفته؛ اگرچه بیشتر در مناطق گرمدشت آفریقا زندگی میکند و تنها تعداد کمی از آن در پارک ملی جنگل گیر در گجرات هند یافت میشوند. آنها طعمههای گوناگونی را بهعنوان خوراک اختیار میکنند که شامل بیشتر جفتسمسانان بومی آفریقا و بهندرت جانداران بزرگی چون فیل و زرافه میشوند.
با آنکه در گذشته شیرها در آفریقا، خاورمیانه، و جنوب آسیا (از جمله ایران) به فراوانی یافت میشدند؛ امروزه تعداد کمی از آنها در آفریقا و آسیا باقی ماندهاند که جمعیتشان به سوی کمتر شدن پیش میرود. هماکنون اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت وضعیت بقای گونهٔ شیر را در رده آسیبپذیر طبقهبندی کردهاست.
شیرها ساختار اجتماعی مشخصی ندارند و در جامعهای برابر و بدون ردهبندی زندگی میکنند. آنها به صورت گروهی به شکار میروند و شکارکردن بیشتر بر دوش شیرهای ماده است. با آنکه شیرهای نر شکار نمیکنند اما وظیفهٔ محافظت از گروه و قلمرو آن را بر دوش دارند. اما شیرهای نر نیز میتوانند برای خود شکار کنند. همچنین میزان موفقیت هر دو جنس تقریبا برابر است. قلمرو شیر میتواند تا ۲۶۰ کیلومتر مربع را پوشش دهد.
به این جانور با ابهت از دیرباز تا کنون در فرهنگ و ادبیات ملل گوناگون جهان توجه شدهاست.نگارههای غار در لاسکو فرانسه نخستین نقاشیهای یافت شده از شیر در جهانند که مربوط به ۱۷٬۰۰۰ سال پیش هستند. به عنوان نمادی از پادشاهی و قدرت در طبیعت، تصویر شیر از دیرباز در فرهنگ ایرانی نمایندهٔ شاهنشاهی بوده و اشاره به آن در طول تاریخ از سنگنگارههای تخت جمشید تا پرچم ایران و دودمان پهلوی دیده میشود.
شیر گونهای از سردهٔ پلنگمانندها است و خویشاوندان نزدیکش دیگر گونههای این سرده چون ببر، پلنگ، پلنگ برفی و جگوار هستند. به احتمال زیاد سردهٔ پلنگیان در آسیا فرگشت یافت ولی ریشههای دقیق آن نامشخص هستند.شواهد سنگوارهای نشان میدهند که این سرده میبایست میان ۲ تا ۳٫۸ میلیون سال پیش بر روی زمین پا گذاشته باشد.شیر خود، میان ۱ میلیون تا ۸۰۰٬۰۰۰ سال پیش در آفریقا فرگشت یافت و در زیستگاههای نیمکره شمالی پراکنده شد.
کهنترین سنگوارههای یافت شدهٔ شیر در اروپا مربوط به ۷۰۰٬۰۰۰ سال پیش هستند که مربوط به زیرگونه Panthera leo fossilis در ایسرنیا، ایتالیا میشوند. شیرهای غارنشین (Panthera leo spelaea) بازماندگان اینگونه شیر هستند که ۳۰۰٬۰۰۰ سال پیش ظاهر شدند.شیرهای شمال اوراسیا در پایان واپسین دورهٔ یخبندان زمین نزدیک به ۱۰٬۰۰۰ سال پیش منقرض شدند.شیرهای اروپا در دورهٔ پلیستوسن پسین نه تنها در اوراسیا حضور داشتند که به آمریکای شمالی راه پیدا کردند و در جنوب تا پرو پراکنده شدند.
بررسیهای تازه انجام گرفته و منتشر شده در سال ۲۰۱۴ (میلادی) نشان دادهاند که نیاکان شیرهای امروزی حدود ۱۲۴ هزار سال پیش زندگی میکردند. گونه امروزی شیر (Panthera leo) نخست در شرق و جنوب آفریقا ظاهر شد. در دوران پلیستوسن پسین شیرهای ساکن جنوب یا شرق قاره آفریقا با گذر زمان از بقیه جدا شده و روند تغییر خود به نسبت شیرهای ساکن شمال و غرب آفریقا را آغاز کردند. وجود دو رودخانهٔ بزرگ نیل و نیجر باعث شد که این دو گروه از شیرها از هم دور بمانند. Panthera leo در حدود ۲۱ هزار سال پیش به خارج از قاره آفریقا پا گذاشت و در نهایت به شبهقاره هند رسیدند. حدود ۵ هزار سال پیش نیز گروه دیگری از شیرها از آفریقا مهاجرت کرده و به ایران رسیدند. این نسل از شیرها امروزه منقرض شدهاند.
زیرگونهها
به صورت سنتی میتوان گفت که ۱۲ زیرگونهٔ معاصر شیر شناسایی شدهاند که با هم در ظاهر یال، اندازهٔ بدن، و گسترهٔ پراکندگی تفاوت دارند. با این حال همهٔ این زیرگونهها، زیرگونهٔ واقعی نیستند چرا که گاه تغییرات در ظاهر آنچنان کماهمیت و ناچیز بودهاند که صرفاً نشاندهندهٔ تنوع فراوان در ظاهر شیرهای مختلف هستند. از این رو امروزه تنها ۸ زیرگونه پذیرفته شدهاند که از میان آنها نیز شیر دماغه (Panthera leo melanochaita) به احتمالی یک زیرگونهٔ واقعی نیست.
:: برچسبها:
عکس شیر ,
عکس شیر نر ,
عکس شیر ماده ,
شیر نر ,
شیر ماده ,
ماده ,
نر ,
شیر خشمگین ,
شیر قشنگ ,
شیر تنومند ,
شیر قوی ,
عکس شیر قوی ,
عکس شیر زیبا ,
عکس شیر قشنگ ,
عکس شیر خفن ,
شیر خفن ,
خفن ,
زیبا ,
قشنگ ,
,
:: بازدید از این مطلب : 781
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
يك دوره از زندگيم
گم شد…
وقتي
ميان آرزوهاي “كودكي” ام
“پير” شدم…!
انسان مانند درياست ؛
هر چه عمیق تر باشد آرامتر است.
انسان بزرگ بر خود سخت می گیرد
و انسان کوچک بر دیگران.
انسان قوی از خودش محافظت میکند
و انسان قویتر از دیگران.
وقطعاً این قدرت را فقط میتوان در پناه پروردگار داشت.
هرکس که به او نزدیک تر است،
آرامتر، متواضع تر و قدرتمندتر است،
و تابش نور او را میتوان هر لحظه حس كرد
ما در یک دنیا به خواب رفتیم
و در دنیای دیگری از خواب بیدار شدیم
حالا دیزنی لند هم سحرآمیز نیست
پاریس هم دیگر عاشقانه نیست
حتی نیویورک هم دیگر خارقالعاده به نظر نمیرسد
دیوار چین هم دیگر قلعه تدافعی نیست
ومکه خالیست....
به آغوش کشیدن و بوسیدن به یکباره اسلحه ای مرگبار شدند
و به دیدن پدرمادر و دوستان نرفتن دلیل عشق به آنهاست
وناگهان متوجه میشوید که قدرت، زیبایی و پول بی ارزش میشوند وقتی نمیتوانداکسیژن حیاتی را به شما بدهد
جهان به زندگی خود ادامه میدهد و زیباست
فقط انسان رادرقفس قرار داده
به تصورم جهان در حال فرستادن پیام به ماست
(وجود تو لازم نیست)
هوا زمین و آسمان نیازی به وجودتان ندارد و بدون شما قادر است به زندگیش ادامه دهد
وقتی برگشتید به یاد داشته باشید که شما میهمان هستید
كاش قلبم درد تنهايي نداشت
چهره ام هرگز پريشاني نداشتكاش ميشد راه سرد عشق را بي خطر پيمودوقرباني نداشت
از تو اي عشق، در اين دل چه شررها دارم
يادگار از تو چه شبها، چه سحر ها، دارم
با تو اي راهــــزن دل، چه سفـر ها دارم
گرچه از خود خبرم نيست، خبر ها دارم
تو مرا واله و آشفته و رسوا كردي
تو مرا غافل از انديشـهي فردا كردي
وصل و هجران سبب گرمي بازار تو بود
راست گويم دل ديوانه گرفتــار تو بود
چون نكو مينگـرم شمع تو، پروانه توئي
حــرم و دير توئي، كعبه و بتخانه توئي
راز شيرينــــي اين عالم افسانه توئي
لب دلـدار توئي، طـرهي جانانه توئي
گرچه از چشم بتي بيدل و دينم، اي عشق
هر چه بينم همه از چشم تو بينم؛ اي عشق
كاش دائم دل ما از تو بلرزد، اي عشق
آن دلي كز تو نلرزد ؛به چه ارزد؛ اي عشق
نجار، قبل از اینکه شروع به ساختن چیزی کند، باید نقشۀ دقیق همهچیز را بکشد. او پیش از اینکه یک صندلی بسازد، دقیقاً میداند نتیجۀ کارش چه خواهد شد و اگر به اندازۀ کافی مهارت و تجربه داشته باشد، هیچ خطایی رخ نخواهد داد.
اما باغبان چطور؟ او هم همۀ تلاشش را میکند، به جزئیترین نشانهها توجه دارد و بهترین شرایط را برای رشد گلها و گیاهانش فراهم میکند. اما با وجود این، نمیتواند تعیین کند که درختی که کاشته، یا گلی که پرورش داده، چه شکلی خواهند شد. باغبان، برخلاف نجار، همیشه منتظر چیزهای پیشبینینشده است. یک روز صبح از خواب بیدار میشود و میبیند درختها زودتر از چیزی که انتظار داشت شکوفه کردهاند. یا میبیند گلدانِ سرسبزی ناگهان پژمرده شده است.
بعضی از پدر و مادرها میخواهند برای بچهشان نجار باشند.
از همان کودکی نقشۀ راه موفقیت او را پیش خودشان کشیدهاند.
پسرم باید دانشمند شود، دخترم باید پزشک شود و بعد لحظه لحظۀ زندگی کودکشان را مثل نجارها با خطکش و پرگار و گونیا اندازه میگیرند.
۴۰دقیقه بازی، دو ساعت درس، ۲۰دقیقه تلویزیون و همینطور تا آخر.
آنها تحت هیچ شرایطی اجازه نمیدهند این برنامه به هم بریزد، اما نکتۀ بزرگی را فراموش کردهاند:
نجارها با چوب بیجان کار میکنند، ولی بچهها نهالهای زندهاند.
آلیسون گوپنیک، نویسندۀ کتاب علیه تربیت فرزند، میگوید باید برای بچهها باغبان بود.
باید به آنها توجه کنیم، شرایط رشد و بالندگیشان را فراهم کنیم، اما بدانیم که آنها باید راه خودشان را بروند.
با بازی، زندگیکردن را بیاموزند و با شلختگی و بههمریختگی، اهمیت نظم و برنامهریزی را درک کنند.
یادمان نرود که مرغوبترین میز و صندلیها هم هیچوقت شکوفه نخواهند
گاهي محتاجم به اقتدار
در صدايت ,كه حس كنم
برايم هركاري ميكني
پس نزديك بيا, بدون لبخند و جدي
تكيه كن به من ,با لحن درياييتبگو دوستتدارممثل لحن جديت ,مرا بغل كن…
/////////////////////////////////////////////////////
گاهي چنان
گره ميخورد دلت به دلي
ڪه هيچ چيز و هيچڪس را
ياراي گشايشش نيست
گاهي چنان مست ميشوي
از شنيدن صدايي
ڪه نفس هايش را بوسه ميزني
گاهي چنان نامي را
با جان و دل ميخواني
ڪه پژواڪ موسيقي عاشقانه ايست
گاهي چنان بيتاب ميشوي
ڪه بجاي اشڪ، سيل ميباري
گاهي چنان دلتنگ ميشوي
ڪه سَر بر ديوارِ جنون جان ميدهي
اينچنين است قصهٔ عشق و دلباختگي
و آغاز تمام تنهايي ها !
می کوباند بر صخره
آشفتگی هایش را
موج نا آرام
من
آزردگی هایم را مشت می کنم و
می کوبم بر قلب ناچارم
و او جز صدای تپشی روزمره
آهی ندارد که فریاد کند
آه می کشم و فریادم می کند موج دریا اینچنین
چگونه با تپش قلب من آشناست؟
غریبه ای آشناتر از دوستان ناسازگار
غریبه ای هم یارتر از همسایگان آزار
يكي بود يكي نبود زير گنبد كبود
توي اين شهرقشنگ يه روزي هيچي نبود
ديوارامون گلي بود تلفن هندلي بود
كارامون هردلي بود گازمون كپسولي بود
برقمون چراغ سيمي لامپ هامونم قديمي
قفل درها خفتي بود يخچالامون نفتي بود
همه امیدت به اون باشه
به اون بالاسری
به اونی که میگه از رگ گردنم بهت نزدیکتره
به اونی که وقتی میشد مچتو بگیره دستتو سفت گرفت و کمکت کرد
به اونی که وقتی تنبیه هم میکنه میشه تو تنبیهش محبتشو دید
به اونی که ممکنه دیر چیزی که میخواستیو بده ولی بهترینو میده
به اونی که وقتی داری گریه میکنی با لبخند نگات میکنه و میگه :
صبر کن واست بهترینارو گذاشتم کنار
به اونی که گناهتو یک بار مینویسه و ثوابتو صد بار
به اونی که عاشقانه عاشقته و صد بار اینو گفته
وقتی همه امیدت به اون باشه
خیالت راحته که یه پشت و پناه گرم ، یه حامی قوی و یه دست پر مهر داری که حتی یک لحظه هم ازت غافل نیست
تادلـــبر و دلـــدار تو باشے
خوبم
مجنون شدم و يار تو باشے
خوبم
درديست كه اے كـــاش
مداوا نشود
وقتے كه پرستـار تو باشےخـــوبم
------------------------------
مشكل است از كوي او قطع نظر كردن مرا
ورنه آسان است از دنيا گذر كردن مرا
بال من در گرد سر گرديدن گل ريخته است
از مروت نيست زين گلشن به در كردن مرا
نيست در كالاي من چون آب روشن پشت و روي
چيست يارب مطلب از زير و زبر كردن مرا؟
گر چه از شيشه است نازك تر دل بي صبر من
سينه پيش سنگ مي بايد سپر كردن مرا
پيش گل چاك گريبان باز كردن زود بود
شرم مي بايست از مژگان تر كردن مرا
در شكرزاري كه موران كامراني مي كنند
نيست از انصاف محروم از شكر كردن مرا
دل چه باشد تا ز من بايد به پنهاني ربود؟
آخر اي بي درد، بايستي خبر كردن مرا
با چنين سامان حسن اي غنچه لب انصاف نيست
از براي بوسه اي خون در جگر كردن مرا
من كه با ياد تو دنيا را فرامش كرده ام
از مروت نيست از خاطر به در كردن مرا
در بياباني كه از نقش قدم بيش است چاه
با دو چشم بسته مي بايد سفر كردن مرا
از صدف صد پرده صائب كار من نازكترست
آب تلخ و شور مي بايد گهر كردن مرا
زمان انسان ها را دگرگون ميكند…
اما تصويري كه از ايشان داريم ثابت نگه ميدارد…
هيچ چيز دردناكتر از اين تضاد ميان دگرگوني آدم ها و ثبات خاطره نيست…
بي خبر از قلبِ من داني چه كردي كه منم
آسمان را در پِيَت گشتم به اصرارِ دلم
شفقِ گيسوي يارم ميكشاند سمتِ خود
گر نه من گم ميشدم راهي ندانم تا برم
هر چه سختي ديدم و تاريكي و درماندگي
جمله شيرين ميشُدم باشد كه من تلخم بگم
گر هزاران فَرسَخَم باشد ميان من و تو
باز و بستش تا كني چَشمت همانا ميرسم
من همانم كه به شوقت غرق اشكم ميشوم
گر بِگي من هم،محال است دل به روياها بدم
ما شبيه جنسِ ،
خاك خوردِعِ داخلِ ويتريٓنيم !
كه يِه نفر انتخابمون كرْد ،
اما …
حاضر نَُشد بهامونُ پرداخت كُنِه
فَقط اومَد دلخوشمون كَردُ رفت ؛
رَفت يِه دوُرى بزنهِ وُ بَرگردِه
==================
وقتي ناراحتي تصميم نگير
وقتي دير ميشه عجله نكن
وقتي يكيو دوسش داري زود بهش نگو بذار خودش بفهمه
وقتي خيلي خوشحالي به كسي قول نده
وقتي يكي دلتو شكست سر يكي ديگه تلافي نكن
وقتي بغضت گرفته پيش هركي گريه نكن شايد همون دشمنت باشه از ته دل خوشحال بشه
وقتي با يكي قهر كردي پشت سرش حرف نزن شايد دوباره بخواي باهاش دوست بشي
و آخرش اينكه اگر خودت دلت پاكه,
فكر نكن همه مثل خودتن .!
خدا در جاهایی دور از انتظار
به دست افرادی دور از انتظار
در مواقعی تصور ناپذیر
معجزات خود را به تو نشان میدهد
خدایا به من ایمانی عطا کن که
نگران روزی ام نباشم
درست مانند کودکی که نگران وعده بعدی غذایش نیست
زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد
با تو باشم بي نياز از هـر نيازم خوب من
با همه خوب و بد دنيـا بسازم خوب من
با تـو باشم آسمان زير پر و بال من است
با صداي خنده هايت نغمه سازم خوب من
شاعر چشمان تـو بودن برايـم آرزوست
در غزل با عشق تو من يكه تازم خوب من
با من از ماندن بگو رفتن عذابـم ميدهد
در قمـار زندگي بـا تـو نبازم خوب من
نـاز چشمان نجيبت را بـه جانم ميخرم
قبله ام چشمان تو ،رو به نمازم خوب من
آنقـَدَر پـاك و زلالي و مقدس نـازنين
دوست دارم پيش تو دل را ببازم خوب من
ميشوي سنگِ صبـوري بـر من ِسنگ صبور
كس نباشد غيـر تو محرم به رازم خوب من
=========================
زخمي بر پهلويم هست
روزگار نمك ميپاشد
و من پيچ و تاب ميخورمو همه گمان ميكنند كه من مــيرقصـــم
============================
در ادبيات فارسی داريم:
اندك اندك به هم شود بسيار
دانه دانه است غله در انبار
در رياضيات هم فصلي داريم بنام تصاعد و لگاريتم كه مي گويد اگر روزي تصميم بگيريد با يك تومان (فقط ده ريال!) پس اندازی را شروع كنيد و هر روز آن را دو برابر كنيد؛ بعد از يك ماه يك ميليون تومان و بعد از يك سال بيش از هفت ميليارد تومان پس انداز خواهيد داشت!
واقعاً متعجب خواهيد شد!
اما اين اثر را صاحب مجله موفقيت در آمريكا بنام دارن هاردی، "اثر مركب" ناميد.
اين قانون در تمام ابعاد زنگی جاريست
اگر روزي يك قاشق برنج كمتر بخوريد و چند دانه برنج خام آن را در يك كيسه جداگانه بريزيد، پس از يك سال، مصرف دو سال ديگر برنج ذخيره كرده ايد!
اگر روزي يك دقيقه تمرين كششي انجام دهيد بعد از سه ماه، بدني به نرمي ژيمناستيك كاران خواهيد داشت.
اگر شبي يك صفحه كتاب مربوط به شغل يا علايقتان بخوانيد بعد از دو سال به اندازه يك دكتراي تخصصي سواد خواهيد داشت:
رهرو آن نيست گهي تند و گهي خسته رود
رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود!
عبارات تاكيدي هم همين كار را با سلامت جسم و روان شما خواهند كرد
تا يكي دو ماه اثر قابل توجهي نشان نمي دهند، اما بعد از شش ماه اثر شگفت انگيزشان پديدار مي شود و در تمام ابعاد زندگي شما متجلي مي شود:
من هر روز يك قدم كوچك به جلو بر ميدارم
يك ريال پس انداز، يك دقيقه ورزش، يك قاشق غذا كمتر، يك كلمه محبت آميز بيشتري به اطرافيانم به زبان مي آورم.
من به اثر تصاعدي استمرار و پيوستگي عبارات تاكيدي ايمان دارم
وقتی صبرت سر اومد و طاقتت کم شد
رو به خدا مدام در دلت بگو:
اراده ی تو، نه اراده من
به طریق تو، نه به طریق من
به وقت تو، نه به وقت من
شکر کن برای همه نعماتی که به چشم نمی آیند ولی بدون آن نعمات، زندگی ما
تهی و بی معنا بود
مثل هر نفسی که می کشیم
سلامی که از سر وجود از
عزیزی می شنویم
و همین خوابی که شبها،
ما را به رویاهایمان پیوند میزند
و به آرامش و سکون میرساند.
---------------------------------------------------------
اگر توانستي تا آخر گوش دادن ، “قضاوت” نكني
گوش دادن را ياد گرفته اي . . .
فاصله هميشه اصالتش بد نيست
ميتوانيد بفهميد
طرفتان چند مرده حلاج است
كه در نبودتان،
چقدر برايش بوديد
كه دوست داشتنش فقط جلوي چشمانتان است
يا اينكه بلد است
آنقدر دلتنگ شود كه فاصله
را تمام كند
و تنها اثر فاصله رويش دلتنگي است
و بس
و ذره اي خدشه به تعهد و
دلبستگي تان وارد نكند
بعد از مدت ها نديدن
ديدن بعد از فاصله عجيب ميچسبد
:: برچسبها:
عکس پروفایل خاص ,
عکس پروفایل قشنگ ,
عکس پروفایل زیبا ,
پروفایل خفن ,
پروفایل خاص ,
عکس پروفایل جدید ,
عکس پروفایل به روز ,
عکس پروفایل غمگین ,
شاد ,
خاص ,
قشنگ ,
زیبا ,
,
:: بازدید از این مطلب : 652
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0